روایت شنیدنی مهدی هاشمی نسب از تصمیمی كه برایش سال ها دشنام شنید
لوازم ورزشی روایت شنیدنی مهدی هاشمی نسب از تصمیمی كه برایش سال ها دشنام شنید
هفته نامه دنیای ورزش تورنتو نوشت: نخستین یاغی بزرگ فوتبال حرفه ای ایران. او كه ستاره بزرگ دربی ها بود. هم پا با بزرگانی چون شیرزادی و صفر ایرانپاك. مهدی اما دست به كار بزرگی زد. یك روز كه خسته شده بود از رفتارهایی كه در پرسپولیس می دید، تصمیمش را گرفت. دل زد به دریا و از پرسپولیس رفت. مهم اما مقصدش بود. مقصدی كه برایش درد بسیاری كشید. باورش سخت بود اما او استقلال را برگزید. مستقیم از جمع قرمزها به آبی ها. در خلاف جهت این اتوبان یك طرفه، خیلی ها رفته بودند. از شاهین و مجید نامجو گرفته تا احمد عابدزاده بزرگ. مهدی اما بزرگترین شكار این طرفی بود. او به استقلال رفت و برایش اسكناس آتش زدند. هنوز هم نبخشیدندش و هر بار كه روبروی پرسپولیسی هاست، ساعات تلخی را می گذراند. او این دفعه دقایقی برای مان گفت. از یاغی بودن. از این همه راز كه سال ها در دل داشته. راستش آدم خاصی است. باید شاكی باشد. اما نیست. می گوید این اتفاقات عادی هستند. می گوید باز هم قرار باشد در آن شرایط دست به انتخاب بزند، همان تصمیم را می گیرد: «برای من خانواده ام در اولویت بودند. من از سال های رنج به اینجا رسیدم. شكر خدا الان دیگر خبری از ان همه سختی نیست. من تغییرش دادم.» مهدی یكی از هزاران بچه جنگ است. از آن خوزستانی هایی كه تا چشم باز كردند دیدند جنگ تمام رویاهای شان را به باد داده. یكی از آن خانواده های زجر كشیده پر از سختی در تبعید. او از زمین خاكی ها دنبال توپ با رویای ساختن زندگی بهتر، دویده و دویده تا توانسته شكلی دیگر از زندگی را برای خودش بسازد: «پیش خودم شادم. شاید خیلی ها بگویند هاشمی نسب سوخت ولی من این نظر را ندارم. مهدی كجا سوخت؟ مهدی خیلی بیشتر از رویاهای بچگی اش را برای پدر و مادر و زندگی اش ساخت. نه من به خیلی كمتر از این در زندگی راضی بودم. كم اشتباه نكردم ولی این چیزی كه امروز دارم هم خیلی بیشتر از رویاهایم است. همان لبخند رضایت پدر و مادرم و آخر آن كابوس های بچگی مرا بس است!» مهدی البته كم گل نزده، یكی از آنهایی بوده كه خیلی بازی در آورده و ستاره بوده است اما می گوید: «در مقیاس با ستاره های دهه 60 و هفتاد كه من اصلا چیزی نبودم. از علی دایی و خداداد و نسل پیش از آنها. ببین ولی خدا خیلی دوستم داشته. من كجا و فرشاد پیوس كجا؟ او خدای گلزنی است اما این قدر در دربی گل زدم فقط لطف خدا بوده. باورتان شاید نشود ولی من خودم مانده بودم بعضی وقت ها چه حكمتی است. مثلا بلند شدم روی هوا و بعد افتادم زمین اما توپ خورده به بدنم و رفته توی گل عابدزاده ای كه خودت را بكشی هم نمی توانی به او همین حالا هم گل بزنی! ستاره یعنی كسی كه یك نفره نتیجه یك بازی را عوض كند. الان به هر كسی می گویند ستاره ولی خیلی از این ها پوشالی هستند. بازیكن باید یك نفره بازی عوض كند. الان چند تا بازیكن داریم كه از این كارها بكنند؟ نداریم! دوره شان سر آمده است.» او البته حرفی هم دارد با این بچه های نسل نوی فوتبال مان: «ببینید الان به نظرم فقط یك نفر هست كه دارد نقش ستاره را برای تیمش بازی می كند. سید جلال. او چند ساله است؟ 37 ساله. می گردد یكی از بازمانده های نسل ما. این بچه ها الان دنیای شان این شبكه های اجتماعی است. پیش از اینكه بروند تیم ملی چند تا فالوور داشتند؟ بعدش چقدر؟ این ها باید یادشان باشد كه این همه توجهی كه به آنها می گردد نه برای خودشان كه برای جایگاه شان است. باید قدر خودشان را بدانند. این همه بزرگتر داشتیم كه فوتبال را یك تنه روی ساق پای شان می چرخاندند. ولی امروز كجا هستند؟ ببینید مجتبی محرمی بزرگتر داریم؟ او تا ته حاشیه رفت. آخرش اما چه شد؟ من هم كم اشتباه نكردم. واقعا اگر به خودم نمی آمدم شاید الان حال و روزم خیلی بدتر از این ها می شد. شكر خدا الان راضی هستم به چیزی كه دارم. با خودم كنار آمدم. این بچه های نسل نو هم باید به فكر فردای شان باشند. بابا این فوتبال تمام می گردد و بعدش آنها می مانند و زندگی هایی كه كنار آمدن با شرایطش خیلی دشوار می باشد. خیلی سخت. این قدر كه هر چه تلاش هم بكنند، درست نمی گردد. تازه ما كه در واقعیت بودیم، این شد روزگارمان.» او ادامه می دهد: «می گویم نكنند. به فكر آینده شان باشند. روزهای در اوج بودن زود می گذرد و بعد كنار آمدن با نبودن شان خیلی دشوار می باشد. خیلی سخت. بعد از امروز به فكر فردای شان باشند. من مهدی هاشمی نسب الان حالم خوب است ولی خیلی ها را می شناسید كه زمان را از دست دادند. خیلی از همه ما بزرگتر بودند اما حالا دیگر كاری از دست شان برنمی آید. بعد از امروز به فكر باشند. شاید به من بگویند پول برایش مهم بود یا هر حرف دیگری ولی من خانواده ام برایم مهم بود. فردایم. فكر می كنم خیلی درست تصمیم گرفتم و امروز شكر خدا، خوشحالم كه هر چی شده، بهتر از آنی بوده كه انتظارش را داشتم.» 41258
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب