آمریکا ویزا نمی دهد چون می ترسد آنجا سلام نظامی بدهیم
به گزارش لوازم ورزشی، مهدی میرجلیلی، رئیس بسیج ورزشکاران در گفتگو با خبرآنلاین در رابطه با کارهای ورزشی بسیج صحبت کرد.
ایمان گودرزی؛ ورزش به واسطه نفوذ در بین توده های مردم و آحاد جامعه مورد توجه همه قرار دارد. هیچ پدیده ای در دنیا با ورزش قابل قیاس نیست. ورزشکاران سفیران فرهنگی و سربازان خط مقدم جنگ نرم محسوب می شوند و همین اهمیت و اعتبار این پدیده را دوچندان می کند. بسیج بعنوان یک نهاد مردمی همانند همه ارتباط نزدیک و مستحکی با ورزش دارد چه آنکه ورزش نیز در فلش افکار عمومی و توده های مردم است و چون بسیج نهادی مردمی است، ضریب نفوذ و اهمیت آن در بدنه این نهاد بیشتر می شود.
مهدی میرجلیلی بعنوان رییس بسیج ورزشکاران میهمان کافه خبر بود تا از این اهمیت بگوید و در رابطه با کارهای فرهنگی ورزش و ورزشکاران و اتفاقات جذاب این حوزه صحبت کند.
در هفته بسیج به سر می بریم. ابتدا درمورد برنامه های ویژه این هفته بگویید.
یکی از برنامه های ما در سطح ملی به مناسبت هفته بسیج، برگزاری جام شهدای اقتدار بود. گرامی داشت شهید حاج حسین سلامی به شعار یار دوازدهم، یا دوازدهین یار، شهید اقتدار. دوستان سوال می کردند که چرا یار دوازدهم. شهید سلامی یک ارادت و علاقه ویژه به جامعه ورزش داشتند. نه فقط ورزش بلکه هنرمندان و اهالی رسانه بعنوان یک فرمانده کل سپاه ایشان به حوزه ورزش و رسانه و بخش های دیگر واقعاً علاقه زیادی داشتند. دیداری که سردار سلامی با عزیزان ما در فدراسیون کشتی با کشتی گیران داشتند. در فدراسیون فوتبال، بک نشست صمیمی با جامعه فوتبال از تیم های ملی فوتبال و فوتسال و فوتبال ساحلی و پیشکشوت ها داشتند. آن جا لباسی با نام شهید سلامی با شماره دوازده به ایشان تقدیم شد. پس از شهادت ایشان، دختربزرگوارشان روایت کردند که پدرم این لباس را می پوشیدند و مسابقات تیم ملی فوتبال را تماشا می کردند. ما تصمیم گرفتیم با همکاری فدراسیون فوتبال و سازمان ورزش شهرداری و شبکه ورزش و شبکه سه و وزارت ورزش و جوانان در هفته مبارک بسیج بین چهار تیم محبوب کشور، یک تیم پیشکسوتان باشگاه فرهنگی ورزشی پرسپولیس، استقلال و منتخبین پیشکسوتان تیم ملی فوتسال و منتخبین تیم ملی فوتبال و عزیزانی که گاهی در جام جهانی ۹۸ حضور داشتند این مسابقه و رویداد را با نام شهید سلامی برگزار نماییم که با حضور رییس محترم فدراسیون فوتبال، جناب آقای قلعه نویی سرمربی تیم ملی فوتبال و آقای وحید شمسایی بعنوان سرمربی تیم فوتسال که خودشان در این تیم بعنوان پیشکسوت بازی می کردند. در هر تیم تلفیقی از پشیکسوتان به علاوه دو نفر هنرمند، اهالی رسانه یا مداح بودند. با توجه به علاقه ای که اول عرایضم صحبت کردم که شهید سلامی به این جامعه داشت، در ترکیب تیم ها از عزیزان هنرمند، اهالی رسانه و گاهی مداح داشتیم و یک انسجام بین تیم ها شکل گرفت که در رویداد جام شهدای اقتدار با حضور دختر بزرگوار شهید سلامی شرکت نمودند. در همان رویداد، عزیزان ما در این چهار تیم، لباسی که منقش به تصویر بزرگوار سردار سلامی بود را امضا کردند و همان جا به دختر بزرگوار شهید سلامی اهدا شد. این کمترین کاری بود که می شد در جهت تقدیر از رشادت های بزرگمردانی انجام داد که با تقدیم جانشان برای ما امنیت به ارمغان آوردند. مجدد تشکر می کنم از عزیزان در شبکه سه و ورزش و در اهالی رسانه و همه عزیزانی که کمک و همراهی کردند تا این کار ارزشی و معنوی صورت گیرد و اگر که توفیقی باشد، این رویداد را سال آینده در سطح استانها برگزار نماییم.
ورزشکاران هم می گفتند این یک رویداد دلی خواهد شد.
حتی برخی گله کردند که چرا به ما نگفتید؟ باور کنید. بعد گفتند آیا می شود شش یا هشت تیم کنیم؟لذا به آنها گفتیم این تجربه اول ما در این رویداد است و برای موارد بعدی حتماً هر سال همین زمان مقرر است که جام رشادت و اقتدار برگزار گردد و حتی در سطح استانها برگزار نماییم. پیشنهادی را دوستان در این کمیته های تخصصی دادند که از هفته دفاع مقدس در سطح استانها آغاز نماییم و بعد به شکل کشوری در هفته بسیج برگزار نماییم و رقابتها ملی شود. دوستان کار خواهند کرد تا این کار دلی که دوستان حضور پیدا کردند و برای حضور علاقه داشتند {انجام شود}. این عزیزانی که برای تماشا آمدند و عزیزانی که حضور پیدا کردند، دو الی سه ساعت در سالن نشستند که با ورزشی ها و هنری ها و اهالی رسانه صحبت کنند و عکس بگیرند و هم بازی بسیار جذاب را ببینند. به بعضی از پیشکسوتان به شوخی می گفتم که پس از اینکه از ورزش حرفه ای دور شده اند بازهم بدن آماده است و در زمین حرکات نمایشی و نمادین وجود داشت و واقعاً خودم از بازی لذت بردم و اینکه رفقای قدیمی را با این رویداد دور هم جمع کردیم.
از این سوال می پرسم که نقش بسیج در ورزش ما به چه صورت است و اساس تشکیل بسیج ورزشکاران کجا شکل گرفت؟
بسیج، یک نهاد مردمی برخاسته از مردم و برای خدمت به مردم است. گواه حرف من، ان تعریف حضرت آقا است که می فرمایند بسیج پاره تن مردم است. از مردم جدا نیستیم. یکی از عرصه های خدمت ما به مردم، مرزش است. به همین دلیل در عرصه تسهیل گری و کمک و انسجام و هم افزایی و مباحث فرهنگی در کنار جامعه ورزش هستیم و اینکه چه زمانی تاسیس شدیم، سال ۸۱ بود که بسیج ورزشکاران در دل تربیت بدنی بسیج شکل گرفت. این دو تا سال ۸۸ یا ۸۹ سازمان باهم کار کردند و سپس از هم جدا شدند و تبدیل به سازمان تربیت بدنی بسیج و سازمان بسیج ورزشکاران کشور شد.
چرا از هم جدا شدند؟
چون حجم کار بالا بود. در ورزش بسیج مانند باشگاه مقاومت و تیم ها و آمادگی جسمانی و کوه پیمایی و ساخت و ساز و دوره های مربیگری وجود داشت و این جا بخش فرهنگی و معنوی و بسیج کنندگی جامعه ورزشی بود. به همین دلیل از آن جایی که دو مأموریت تحت تأثیر قرار نگیرد، این سازمان جدا شد و بسیج ورزشکاران مانند اقشار دیگر مانند بسیج دانش آموزی و کارگری و جامعه پزشکی در عرصه تخصصی خودش با حوزه جامعه ورزش، آغاز به کارهای فرهنگی و معنوی کرد و تا به امروز عزیزان ما در بسیج ورزشکاران زحمات بسیار زیادی کشیده اند. امروز که بعنوان خادم در این مجموعه کار می نماییم، اهتمام کرده ایم که با همان نگاه و تکلیفی که دوستان برای ما تعریف کرده اند و بخصوص منویات مقام معظم رهبری که ایشان مکرر در عرصه معنوی و اخلاق و فرهنگ و الگوسازی و الگو پروری تأکید دارند، تلاش می نماییم این اتفاق خوب رقم بخورد و یکی از موفقیتهای خوبی که سازمان بسیج ورزشکاران داشته است، برگزاری دو دوره کنگره ملی شهدا بود که هر دو دوره، جامعه ورزش در منزل حضرت آقا مشرف شدند. در دوره دفاع مقدس، پنج هزار شهید ورزشکار داریم و در دفاع از حرم آل الله ۱۳۵ شهید ورزشکار داریم و در جنگ تحمیلی دوازده روزه صهیونیستی آمریکایی ۱۰۵ شهید ورزشکار داریم. بالاتر از ۵۲۴۰ ورشکار شهید داریم که برگزاری کنگره و معرفی شهدا و سیره شهدا به جامعه ورزش و پیوند زدن قهرمانان امروز به قهرمانان روز گذشته، همه تکلیف سازمان بسیج ورزشکاران است.
فکر کنم پهلوان پروری در راه ورزشکاران، یکی از شاخصه های اصلی باشد. یعنی نتیجه و پول خیلی مهم نباشد و بیشتر شکل دادن ماهیت پهلوان پروری است که فلان شهید را داشته ایم و ورزشکار هم بوده و کسی هم نمی دانسته ولی پهلوان بوده است.
یکی از راهبردهای اصلی ما، روحیه پهلوانی و جوانمردی در جامعه ورزش است. چون ورزشکاران ما و قهرمانان ما با کارهای دلی و اعتقادی که انجام می دهند، از سکو و مدال و شهرت گذشته اند. وقتی از شهدای ورزشکار نام می بریم، در رشته خودتان شهید اسماعیل علوی را می بینید. قهرمان آسیا و رکورداری که سالن هم به نام این شهید بزرگوار است. ایشان از سکو و مدال گذشت. البته ورزشکار جوانمرد و پهلوانی داریم که با اعتقادش با دلش با ورزشکار رژیم بی رحم و کودک کش مسابقه نمی دهد. او پهلوان و جوانمرد است. او از مدال و شهرت و سکو می گذرد. این گذشته با آن گذشته یکی است. این ها پهلوانان ماندگار ما شده اند که با یک اعتقاد در این راه پهلوانی و جوانمردی و فتوت گام بر می دارند. بچه های ما با غیرت {هستند}. معتقدم جامعه ورزش ما پرورش یافته مکتب عاشورا است. دست آموز مدرسه امامین انقلاب اند. این عزیزان در راه قرب الی الله پرورش یافته و رشد یافته اند. در سال ۱۴۰۱ ورزشکاران چندین کشور که با رژیم صهیونیستی مسابقه نداده بودند را برای تجلیل آورده بودیم. یکی از آنها مسیحی بود. من نمی دانستم. وقتی از او تشکر کردم او فرمود که من مسیحی هستم. گفتم که چرا مسابقه ندادید؟ گفت من مصاحبه ورزشکاران ایرانی را در فضای مجازی دیدم که گفته بودند ما نمی خواهیم دستمان به خون افراد بیگناه مردم مظلوم فلسطین آلوده شود. ما با اعتقادمان مسابقه نمی دهیم. این رژیم بی رحم و کودک کش است و ما با او مسابقه نمی دهیم. وقتی این مصاحبه را می بیند و در رقابت با ورزشکار رژیم بی رحم و کودک کش صهیونیستی برخورد می کند، انصراف می دهد و مسابقه نمی دهد. ما هم نمی دانستیم. در ایران و همراه با ورزشکاران ایرانی تجلیل و تقدیر کردیم. این یک همایش بین المللی بود که ورزشکارانی از ۸-۹ کشور که با اسراییل مبارزه نکرده بودند را در کنار ورزشکاران خود تجلیل کردیم. بعنوان اینکه جوانمرد و پهلوان هستند و از سکو و شهرت دارند عبور می کنند. از مدال عبور می کنند. چون این یک کار دلی بود.
دیدم که شما استعدادیابی هم در سازمان بسیج انجام می دهید. این منتج به کجا می شود؟ بطورمثال با فدراسیون هماهنگ هستید و بسیجی هایی که از تکواندو یا کشتی استعداد دارد را معرفی می کنید یا در همان بسیج می مانند و فعالیت در بسیج می کنند؟
می توانم به جرئت بگویم نخستین نهادی که به شکل علمی و عملی کار استعداد یابی را انجام داد بسیج بود. سال ۱۳۸۷-۱۳۸۸ بود که استارتش زده شد و در درجه اول با ۱۰-۱۱ رشته ورزشی که بعد توسعه پیدا کرد تا به امروز. در کشور استعدادهای عجیبی در رشته های مختلف داریم و بر مبنای زیست بودم و شرایط اقلیمی و زیرساخت هایی که وجود دارد، به استانها سهمیه و مجوز راه اندازی پایگاه های استعداد یابی صادر شد. جا دارد این جا از سردار یزدانی یاد کنم که آن زمان مسئول وقت تربیت بدنی بسیج مستضعفین کل کشور بودند و با کارگروه و تیم قوی که داشتند این استعدادیابی شکل گرفت. خودم در استان رییس تربیت بدنی سپاه استان بودم که در رشته تکواندو و تیراندازی با کمان و شنا پایگاه استعدادیابی داشتیم. امروز این پایگاه های استعداد یابی در کشور توسعه پیدا کرده است. این استعدادها به شکل علمی و تجربی شناسایی می شوند. آزمون هایی از آنها گرفته می شود و پس از پروسه تست ها و آزمون ها و مسابقات، در تیم های منتخب استان قرار می گیرند و بعد در رقابتها و مسابقات قهرمانی بسیج کشور حضور پیدا می کنند و از دل این ها نفرات برتر در تیم های باشگاه مقاومت و از این جا به بعد بر مبنای توانایی و قابلیت آنها در رشته های مختلف در اردوهای تیم ملی قرار می گیرند. تعامل با فدراسیون ها و هیات های استانی در این بخش خیلی مهم بود و حتی منجر به انعقاد تفاهم نامه و هم افزایی می شد و دوره های مشترک بود. حتی یادم است مسابقات جایزه بزرگ گذاشتیم. یعنی بچه های تیم ملی تیراندازی با کمان با بچه های قهرمانی ما در المپیادهای استعدادیابی رقابت می کردند. از همان جا عزیزان ما در فدراسیون ها در قسمت استعدادیابی، بچه ها را شناسایی و دعوت به اردوی تیم ملی می کردند.
در طول این سال ها چه چهره شاخصی بود که دعوت شود؟
امیر مهدی زاده (کاراته) – در باشگاه مقاومت بود. برخی اوقات که در اردوی تیم ملی و ورزشکاران را می بینیم، می گویند ما استعدادیابی بسیج بوده ایم. یا می گویند در باشگاه مقاومت بازی می کردم. نکته اینست که بسیج، خود مردم است و از دل مردم بوده است، این غزیزان ما رشد کرده اند و امروز در تیم ها و باشگاه ها قرار گرفته اند. این استعدادیابی پشتوانه سازی برای تیم های ملی است. به تازگی کارهای خوبی وزارت ورزش و آموزش و پرورش در این چند ساله انجام می دهند و باید یک هم افزایی باردیگر رخ دهد. یعنی هم آموزش و پرورش و هم دستگاه و نهادی مانند بسیج که در اقصی نقاط کشور یک پایگاه دارد و مسئول تربیت بدنی دارد و رویداد انجام می دهد، بهمراه مجموعه وزارت ورزش و جوانان یک هم افزایی داشته باشد که این هم افزایی منجر به یک ورزش قوی برای ایران قوی شود. این استعدادهای برتری که شکل گرفته اند، کار خوب و ارزشمندی هستند و بسیج هم می تواند در کنار آن دو دستگاه نقش آفرین باشد. در یک منطقه و روستا هیچ نهادی وجود ندارد. ولی پایگاه بسیج هست. آن جا رویدادی برگزار می گردد و مسئول تربیت بدنی ما در آن پایگاه متوجه می شود که این نوجوان ما یک استعداد ورزشی است. می تواند به بخش و شهرستان بیاورد و تا سطح استان حمایتش کند. بیشتر بچه های ملی پوش ما از همین روستاها و بخش ها آمده اند و می توانندت موثر برای آینده قوی و ایران قوی ما باشند.
ما از شهدای حامی حرم ورزشکار داشته ایم. چه رخ می دهد که کسی که این جا راحت زندگی می کند، از تمام چیز می گذرد و آن جا می رود و در سوریه می جنگد و شهید می شود. می توانست این جا هم ورزش کند ولی آن جا به مقام والای شهادت می رسد؟
بسیج یک سازمان تنها نیست. یک فرهنگ و تفکر و مکتب است. اینکه می گویید چگونه می شود یک ورزشکار و یک بسیجی از یک زندگی دل می کند و برای دفاع از حرم آل الله جان خویش را تقدیم می کند، چون فرهنگ مکتب است و کار دل است و یک هدف بالاتر وجود دارد. می گویم یک معامله با خدا انجام داده است که آن زندگی و حیات بعدی برایش مهم تر بوده است. دوما می گوید که من تکلیفی برای دفاع از این آب و خاک و اعتقاد و معتقدم. چون در اول صحبتم گفتم که در مکتب عاشورا رشد کرده اند. به شهید مرحمت بالا زاده اشاره می کنم. او یک نوجوان ۱۳ ساله از روستای گرمی از استان اردبیل است که آن زمان جزو تبریز بوده اند. وقتی می خواهد به جبهه اعزام شود، نمی گذارند. می گویند سن تو کم است. این بچه ۱۳ ساله در خیابان پاستور می ایستد – آن زمان حضرت آقا رئیس دولت بودند – محافظ ها می گویند چه کار داری؟ می گوید آمده ام آقای رییس جمهرو را ببینم. وقتی ماشین حضرت آقا می آید، آن جا آغاز می کند به صدا زدن. حضرت آقا می بیند یک نوجوان آذری زبان ایستاده است. از او می پرسند این جا چه می کنید؟ ایشان با بغض سلام به آقا می کند و آقا دستی به روی سرش می کشد و با ترکی با او صحبت می کند و به آقا می گوید که آمده ام از شما خواهشی کنم. به روحانیون و مداحان بگویید که روضه قاسم بن حسن نخوانند ۸: ۲۷... آقا می گوید برای چه؟ می گوید اگر جنگ برای ۱۳ ساله ها بد است، چرا قاسم در روز عاشورا بود. پس بگویید دیگر روضه قاسم نخوانند. آقا یادداشتی به امام جمعه وقت تبریز می دهند که ایشان به جبهه برود. اینکه می گویم فرهنگ، اینست.
وقتی با بچه های تیم ملی و پیشکسوت ها و قهرمانان در منزلشان حضور پیدا می کنند و با آنها صحبت می کنند، می بینیم مانند کوه ایستاده اند. ورزشکار و قهرمانی که شهید شده است، پدرش، مادرش، خواهرش، یک نفر از اعضای خانواده آنها هست. منزل شهیده ورزشکاری که می روم، عمویش می گوید من مانده بودم زیر تابوت برادرم بروم یا زن برادرم یا بچه برادرم بروم. تارا حاجی میری یک شهیده ۹ ساله ژیمناستیک بوده است که به عمویش می گوید می خواهم به مسابقات بروم و قهرمان شوم و عکس من را در شهر بزنند. ایشان نه فقط قهرمان، بلکه پهلوان شد و عکسش در کل ایران و حتی در دنیا زدند. این چقدر می ارزد؟ این فرهنگ و تفکر هست و یکی از مأموریت های ما اینست که قهرمانان امروز با قهرمانان روز گذشته با واسطه همین شهدا پیوند بزنیم.
خاطره ای که ماندگار از این شهدای ورزشکار باشد دارید؟
منزل شهیدی رفتم که دو بار به منزلشان رفتم. این هم دلیل داشت. یک دفعه رفتم بدین سبب که این شهید ورزشکار است و برای تکریم و تجلیل و با حضور برخی چهره های ورزشی رفتم. دیدم این شهید به پدرش یک جمله گفته است. پدر می گفت چند ماهی بود که پسرم در رابطه با شهید همت و شهید باکری و خرمشهر صحبت می کرد. نکته ای پسرم اظهار داشت که اگر خواستی سنگ قبر برایم بگذاری، روی سنگ قبرم بنویس پسر ایران با لوگوی باشگاه پرسپولیس. گفتم این چه حرفی است؟ گفتم این چه حرفی است؟ تو باید برای من سنگ قبر برایم بگذاری. می گفت نمی دانستم پسرم کجا سیر می کند و چه می شود که از همت و باکری و خرمشهر می گوید. همین هم شد. پدر می اظهار داشت که پسرم که شهید شد، به وصیتش عمل کردم و روی سنگ قبرش چیزی جز پسر ایران با لوگوی باشگاه پرسپولیس ننوشتم. سبب شد که بار بعد با مدیرعامل وقت باشگاه پرسپولیس – آقای درویش - با چند پیشکسوت پرسپولیس مجدد به منزل این شهید برویم. دوستان هم یک پیراهن از باشگاه فرهنگی ورزشی پرسپولیس با نام این شهید زدند و به پدر این شهید تقدیم شود. شهید پارسا منصور بود.
در یکی از یادواره های شهدای ورزشکار در یکی از استانها سخنران بودم. مرسوم می باشد چون خانواده شهدا را دعوت می کنند و تکریم می کنند و تجلیل می کنند. ما نشسته بودیم و دیدم که یک خانم مسن دور سالم می چرخد و عکس ها را نگاه می کند. گفتم شاید به دنبال شخصی می گردد. دو سه صندلی پس از من نشست. با آقایی که همراه این فرد بود صحبت کردم و پرسیدم که داستان چه بود؟ گفت ایشان مادر شهید است و دارد دنبال عکس پسرش می گردد. در سالنی که عکس ۱۰۰ عکس از شهدا است. گفت عکسش را نیافت. ناراحت شدم. به دوستان گفتم این خانم مادر شهید است و عکس پسرش نیست. گفت ما فهرست داریم و از شهدای ورزشکار دعوت کرده ایم و عکسشان را زده ایم. ولی باز هم چشم. صحبت هایم که به اتمام رسید، ایستادیم که تقدیر نماییم. این صحنه هیچ گاه یادم نمی رود. این مادر شهید ایستاده بود و موقعی که خانواده های شهدا مورد تجلیل قرار گرفتند، گفتند مراسم تمام. دیدم این مادر شهید هم با فاصله چند متری ایستاده بود و تجلیل نشد. احساسم این بود که این دوستان حداقل یک لوح برای این مادر شهید بزرگوار انجام دهند. ولی انجام نشد. یک لحظه به ذهنم آمد و رفتم به مادر شهید گفتم که قرار شده است در منزل شما و آن جا از شما تقدیر نماییم. گفت شما به خانه ما می آیید؟ گفتم بله. این مادر شهید هم وسیله نقلیه نداشتند. در ماشین یکی از مسئولان آن جا نشست و ما هم با ماشین خودمان رفتیم و لوحی را سریع آماده کردیم و هدیه ای گرفتیم و به منزل شهید رفتیم. در آن گیر و دارها ناراحت بودم و با دوستان صحبت می کردم که چرا این عکس را نگذاشتید و چرا تجلیل نکردید و در بین سوالات من که خیلی ناراحت بودم، گفتند ما فهرست داریم. اصلا خانواده شهدای ورزشکار را دعوت کرده ایم. اسم ایشان در فهرست نیست. ما اصلا دعوت نکردیم که به این جا بیاید. نمی دانم چگونه این جا رفته است. در صحبت ها بودیم که تا به خانه ایشان رسیدیم. این مادر متوجه می شود. نشستیم و هنوز چای نیاورده، مادر گفت می شود شما در این اتاق بیایید؟ بلند شدیم و در اتاق رفتیم. گفت عکس پسر من را نگاه کنید. دیدم پسرش کاراته کا است و فرم می زند. گفت پسر من ورزشکار بود. به دوستان گفتم که شما دعوت نکردید و نمی دانستید. ولی پسرش می دانست که امروز مراسم شهدای ورزشکار است و خودش مادرش را دعوت کرده است. مادر در آن مراسم آمده است و این سبب شد که ما این شهید ورزشکار را بشناسیم و به آمار شهدای ورزشکار استان اضافه نماییم. این دوستان هیچ کدام نمی دانستند و دعوت نکردند. آن جا تقدیر و تجلیل کردیم. اینکه چه بوده و کجا بوده است رویمان نشد که از مادر بپرسیم. ولی اینکه ایشان فهمیده بود و گفته بود که بیایید عکس پسر من را با لباس کاراته ببینید... می خواهم به شما بگویم این اتفاقات در عرصه ورزش می افتد. قهرمان و مدال آور ما می گوید مدالم را به گردن نمی اندازم تا وقتی که قاپی پیدا کنم و تقدیم به شهید کنم.
این چیزی فراتر از مدال است.
این یعنی ما قدردان رشادت شما شهدا هستیم. ورزشکار ۷: ۵۷ که چادر مادر شهید را می بوسد و مدالش را به شهید می دهد و با شهید عهد می کند... روزی به بهشت زهرا رفتم. جمعه بامداد با خانواده بودم. ناگهان یکی بالا سرم آمد و گفت استاد سلام. من را شناختی؟ من از بچه های ملی پوش رشته فلان هستم. ما مراسمی تحت عنوان مراسم های بدرقه و استقبال داریم. گاهی به بهشت زهرا و جاهای مختلف می رویم. قهرمان های ما از شهدا مدد می گیرند و با شهدا ارتباط می گیرند. این پیوند وقتی به هم بخورد، اتفاقات خوبی در ورزش رقم می خورد و این لطف خداوند است.
درمورد استعدادیابی صحبت کردیم. درمورد امکانات ورزشی آیا بسیج فعالیت می کند؟ هم تجهیز و ترمیم اماکن ورزشی یا اینکه سالنی ایجاد شود.
بسیج، در سنوات گذشته بالاتر از سه هزار سالن فرهنگی ورزشی در کل کشور ساخت. سالن های فرهنگی ورزشی صالحین و نه دی و حتی زیرساخت هایی مانند چمن و استخر و زورخانه و هم در عرصه زیرساخت و هم در عرصه تجهیزات که حتی سال قبل و سال قبلش، بسیج به تمام پایگاه های مقاومت یک سری اقلام ورزشی عرضه داد. این اتفاق درحال رقم خوردن است. در بسیج ورزشکاران چهار سال است که رزمایش جهادگران فاطمی را برگزار می نماییم. به تدبیر خوبی که سردار سلیمانی داشتند، همه اقشار برای خدمت به مردم، خودشان تخصصی رزمایش برگزار می کنند. این نام جهادگران فاطمی شد. چون هرجا به گره می خوریم، در دوران مقدس هم متوسل به حضرت زهرا می شدیم و این رزمایش هم جهادگران فاطمی شد. تخصصی برگزار می نماییم. اگر بررسی کنید، این رزمایش یک سال به میزبانی استان همدان و یک سال به میزبانی کرمان و سال بعد استان اصفهان و سال جاری هم که سال چهارم است به میزبانی استان مازندران برگزار می گردد. اولا بچه هایمان مناطق کم برخوردار در عرصه ورزش و خانواده و جمعیت را شناسایی می کنند و علاقه آنها هم به رشته ورزشی شناسایی می شود. می خواهیم این اقلام هدفمند توزیع شود. کار سختی است. بطورمثال به جاهایی در گذشته تاتامی می دادیم. در حالیکه اصلا مربی رزمی یا علاقه مندان به رشته ورزشی وجود نداشت یا کم بود. کار تخصصی صورت گرفت و عزیزان ما در یک منطقه باید تاتامی توزیع کنند و در منطقه دیگر باید میله والیبال و تور و توپ دهند و در منطقه دیگر باید میز پینگ پنگ و فوتبال دستی دهند. بر مبنای آن علاقه، دوستان اقلام تخصصی و تجهیزات ورزشی آن هم در حد معمول می دهند. دوستان از ما می خواهند در جایی یک زمین چمن استاندارد ۹۰ در ۱۱۰ بزنید. شاید قرارگاه های محرومیت زدایی بسیج این کار را انجام دهند. ولی ما در کار تخصصی خودمان، سراغ این کارهای بزرگ نرفته ایم. این تجهیزات هم برای عموم مردم است. یا در حیاط مدرسه یا در حیاط مسجد می رود و هزینه ای از مردم دریافت نمی گردد. از بخش های مختلف ورزش و بسیج و حتی گروههای جهادی خیر... جاهایی که مردم استفاده می نمایند و عمومی است و پولی بابت آن نمی دهند.
همینطور استاد و هیات علمی دانشگاه داریم که در قسمت محروم در عرصه استعداد یابی ما کمک می نماید. در عرصه آموزش حرکت های اصلاحی به ما کمک می نماید. قهرمان و چهره ورزشی گمنامی داریم که در ساخت و ساز و رویداد کمک می کنن. د در موضوع کرونا که پیش آمد، قهرمانی داشتیم که ماسک می زد و بسته های معیشتی می داد و برخی جاها از کارت خودش می کشید و می گفت اگر این خانواده آمد تا این مبلغ می تواند خرید کند.
در کارهای جهادی، یک سری ورزشکار داریم که پیشگام هستند. آیا از آنها حمایت می کنید؟
ما یک سری گروههای جهادی داریم که سازمان یافته و هدفمند هستند. یعنی منطقه و محله آنها مشخص است و دارند فعالیت خویش را انجام می دهند. یک سری گروههای جهادی ملی هم هستند که در مواقع خاص مانند سیل و زلزله بعنوان یک چهره و اسطوره حضور پیدا می کنند. بطورمثال در خوی یک گروه ورزشی به شکل چهره و اسطوره دو روز می روند و آن جا کمک می کنند. یا اگر سیل بیاید، حضور پیدا می کنند. یک سری خودجوش کار می کنند که قابل تحسین و تقدیر است. ولی ما بیشتر به دنبال آن هدفمندی خروجی کار در گروههای جهادی هستیم. امروز یک میز تنیس می دهیم. بعدش چه؟ ولی اگر برای این میز تنیس آموزش دادیم و بعد برایش آموزش و مسابقه گذاشتیم و استعدادها را شناسایی کردیم، این هدفمند است. نباید آن سرمایه بی خود و بی جهت هدر برود. یا در منطقه ای بسته معیشتی می دهیم. اینکه بعضی استانها دوره مربیگری و داوری می گذارند برای اینست که برای فرد اشتغال ایجاد شود. به همین دلیل آن گروههای جهادی و سازمان یافته و هدفمند می تواند خیلی موثر تر باشد و به رشد و اعتلای ورزش کمک نماید و بستری برای انسجام و اتحادی باشد که نیاز داریم. در مناطق محروم زیاد رفته ام. بعضی از ورزشکاران و قهرمانان سوال می کنند که چگونه به تیم ملی برسیم؟ به آنها می گویم از همین ورزش آغاز کنید و با بچه ها هماهنگ باشید. اول در تیم های باشگاهی قابلیت های خویش را نشان دهید. به تیم ملی خواهید رسید. آنها امید دارند. اگر کار سازمان یافته و هدفمند انجام ندهیم، شاید آن ورزشکار و نوجوان به آرزوی خود نرسد.
اتفاقی که در بسیاری از فدراسیون ها می افتد، نامگذاری سالن های ورزشی به اسامی شهدا است. تا پیش از اینکه سجاد این کار را بکند فکر می کردم که این کار تحمیلی است و به فلان فدراسیون می گویند اسم این سالن را فلان شهید بگذارید. ولی دیدم این طور نیست. در این مورد صحبت کنید که نامگذاری بسیاری از سالن ها به نام شهدای ورزشکار چه طور است؟ یک بعد اینست که ورزشکارانی که این جا می آیند می گویند این فرد مدال داشته و قهرمان آسیا بوده و شهید شده است و در جامعه تاثیر دارد. این نامگذاری ها چقدر تاثیر دارد؟
اینجا دو نگاه وجود دارد. نگاه اول اینکه این کار دلی و اعتقادی است. بعید می دانم به هیچ کسی گفته باشند که نام سالن را شهید اسماعیل اعلمی بگذارند. یا به آقای دبیر کسی نگفته است که سالن ها را به نام شهید ابراهیم هادی و شهید مصطفی صدر زاده بگذارد. یک دفعه آقای دبیر صحبت می کرد که یک روز شنیدم شهید مصطفی صدر زاده به دنبال دوبنده من بعنوان یک کشتی گیر بوده است. امروز من به دنبال شهید مصطفی صدر زاده هستم که او چه کار کرده است و چه معامله ای با خدا کرده است. پس این کار دلی است. این نگاه اول است که برخی را داریم و در بخشی می بینیم نام سالن به نام شهید بخشنده و یا ابراهیم هادی خورده است. کوچک اند ولی دلی هستند. نگاه دوم اینست که وقتی حضرت آقا می فرمایند زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا کمتر از شهادت نیست و شهدا را معرفی کنید این ها گنجینه های معنوی ما هستند، ما با نامگذاری سالن و فضای ورزشی به نام شهدا یا نامگذاری یک مسابقه به نام شهدا، این شهدا را زنده نگه می داریم که در ثواب و اجر شهادت شریک شویم. الان کوچک ترین کاری که می شود در جهان ورزش انجام داد همین است. در تقویم ورزشی قریب به اتفاق فدراسیون ها یک یا دو رویداد به نام شهدا می بینید. این ناشی از اینست که جامعه ورزش، به این مدد و توسل به شهدا احتیاج دارد. محمدرضا گرایی در مسابقات جهانی خود، می گوید در کشتی با گرج، ۵-۱ عقب بودم. چند ثانیه زمان بیشتر نبود. دستم را روی تشک زدم و شهید! – شهید گم نام فدراسیون – این مدال برای تو است. رفت کشتی را ۹-۵ برد. آقای دبیر می گفت در ۱۴ ثانیه محال است. گرایی گفت من معجزه شهید را دیدم. خودش اظهار داشت که بین من و شهید گم نام چه گذشت و چه حرف هایی قبل اعزام زدیم بماند. ولی من معجزه شهید را دیدم. با تشریفاتی مدال خویش را به شهید گم نام فدراسیون داد. این ها توسل است و نیاز دارند و هر چه بتوانیم در موضوع شهدا کار نماییم اثر دارد.
چه ورزش هایی انجام دادید؟
من از همان نوجوانی ورزش را آغاز کردم. در مدرسه ای که بودم در تیم فوتبال مدرسه، رقابتهای درون مدرسه ای و سطح آموزشی شرکت می کردم. معلم ورزش داشتیم که ما را در مجموعه فیت بال آورد. در تیم فوتبال شهرداری در یزد بازی می کردم. نوجوانان و جوانان در شهرداری بازی می کردند. پس از آن توفیق داشتیم که در خدمت مقدس سربازی اعزام شویم. چون به والیبال علاقه داشتم، والیبال بازی می کردم. ولی تحصیلاتم حوزه ورزش بود، کمابیش در پاراگلایدر ۳۰-۴۰ پرواز و چند صعود ورزشی دارم. کمابیش چون مشتاق رشته های ورزشی بودم، در تشکیلات سپاه هم کلاس رزمی داشتیم و در آنها هم شرکت می کردم. یکی دو مدرک مربیگری دارم و تا به امروز که در کنار جامعه ورزش خدمت می کنم.
یک سری اتفاقاتی که می افتد، عدم صعود ویزا دادن به رزشکاران ما است. بطورمثال برای آقای تاج به خاطر اینکه سپاهی بوده اند بطور مثال ویزا نمی دهند. این به شکلی کارشکنی است.
این ها از بچه های ما می ترسند. از ورزشکاران و قدرت ایران می ترسند. از انسجام تیم های ملی ما می ترسند. دشمن ذاتش دشمنی است. اگر ترامپ ویزا می داد باید تعجب می کردیم. او ذات دشمنی ما را نشان داده است. از تیم ملی ایران و نام ایران و حضور ایرانی می ترسند. در حالیکه وقتی شما در دنیا در ورزش های المپیک، ورزش را بعنوان صلح می دانیم، چرا باید جلوی ویزا و رشد تیم ملی و رقابتشان را بگیرید؟ این ها از ایرانیها می ترسند و به بهانه های مختلف می خواهند به بچه های ما ویزا ندهند. کشورهای دیگر ناراحتند که چرا ایران نیست. چون دوست دارند در رقابتها و مسابقاتشان رقابت با تیم ملی ایران را تجربه کنند. این ها این کارهای سیاسی گری خویش را در ورزش انجام می دهند. این ها بهانه است. اصل ورزش نیست. دنبال پیام ورزش نیستند. چرا بالاتر از هزار ورزشکار را در غزه و فلسطین به شهادت رساندند؟ چرا ۸۰ ورزشگاه را تخلیه کردند؟ مگر این ها حق زندگی و ورزش کردن نداشتند؟ چرا ورزشکاری که از فلسطین حمایت می کند محروم می کنند؟ چرا ورزشکاری که با رژیم صهیونیستی مبارزه نمی کند محروم می کنند؟ اعتقاد و دلش است. آزاد است. این ها دشمنی است و وجود داشته و خواهد داشت. ولی ورزشکاران و ملی پوشان و قهرمانان ما پای اعتقادات خود تحت هر شرایطی ایستاده اند. این خاک و این آب و این مرز و این اعتقاد و این مردم مقدس هستند. شهید سلیمانی فرمود جمهوری اسلامی حرم است. به همین دلیل برای صیانت از این حرم همه جوره ایستاده ایم. یک دفعه باید شهید دهیم و یک دفعه باید در تورنومنت شرکت نکنیم. در همین جنگ به بسیج دانشجویی ما ویزا به آلمان ندادند و نگذاشتند تیم دانشجویی اعزام شود. به همین دلیل این دشمنی ها وجود دارد. ولی بچه های ما محکم و پر قدرت ایستاده اند. امروز شما در کشورهای همبستگی اسلامی جایگاه ایران را نگاه کنید. در بازیهای بحرین جایگاه ایران را ببینید. در مسابقات کشورهای اسلامی و قبل تر از آن دانش آموزی که بچه ها اعزام شدند نگاه کنید که نام و اقتدار و عزت ایران و اراده ایرانیان برای ورزش هست. به همین دلیل این ها با سیاسی کاری و توطئه ها به جایی نخواهند رسید.
چقدر معتقد هستید که استفاده ابزاری از ورزش می کنند؟ بطورمثال خود ترامپ رونالدو که چهره ای جهانی است را به انواع مختلف به کاخ سفید می کشاند و عکس می گیرد.
واقعیت برعکس است. داستانی که ورزشکاران با ترامپ تقابل می کنند وجود دارد. در ورزشگاه که حضور پیدا می کند و او را هو می کنند. یک عالم صحبت از ورزشکاران مطرح مقابل ترامپ داریم. انگار جبران آن کمبودی است که بگوید این نیستم. از این ابزار استفاده می نمایند، چون مردم دنیا به رژیم صهیونیستی و سیاستهای این ها نفرت دارند و اعلام انزجار می کنند. این ها می خواهند نرمال سازی کنند و وجهه بخرند. ترامپ بین ورزشکاران وجهه داخلی خوبی ندارد. بررسی عمیق کرده ایم و حتی در این زمینه کلیپی ساخته شده از واکنش ورزشکاران دنیا بخصوص داخل امریکا نسبت به ترامپ و سیاست هایش.
در بازیهای کشورهای اسلامی در قهرمانی فوتسال، وحید شمسایی حرکتی انجام داد که یادآور واقعه غدیر بود. خیلی بازتاب داشت و عادل فردوسی پور هم اظهار داشت که جای وحدت آن جا نبود. این بازی به نام کشورهای اسلامی بود برای اینکه وحدتی داشته باشیم. آیا این کار وحید شمسایی آن جا درست بود؟ غدیر چیزی است که همه ما و حتی سنی ها اعتقاد داریم.
اگر این رویداد در عربستان نبود و در جای دیگری بود و آقای شمسایی این کار را انجام می داد، باز همین سوال را از او می پرسیدید؟ نکته این جا است که کار آقای شمسایی دلی بوده است. آقای فردوسی پور در مواقع دیگر که اتفاقاتی مانند غزه و مردم غزه می افتد، سکوت می کند. اگر بحث اتحاد بین شیعه و سنی است چرا ورزشکاران ما را تشویق نمی کند که حمایت کنند؟ بحث فراتر از عادل است. جایی می گوییم مسابقات همبستگی کشورهای اسلامی است و هرکسی اعتقادی دارد. همانطور که این اعتقادات برای ما محترم است، آنها هم اعتقاداتی دارند که برای خودشان محترم است. جای اینکه عنوان شود، اگر این کار دلی در جای دیگری انجام می شد، خیلی هم قابل درک بود.
عکسی در فضای مجازی دیدم که فکر می کنم مسابقه دو بود و در کشورهای همبستگی اسلامی حجاب نداشتند. یکی نوشته بود که در همبستگی اسلامی، کجایش اسلامی است؟ درمورد آن کسی صحبت نمی نماید. نکته دوم اینکه فنی صحبت نماییم. وقتی که موفقیتهای جمهوری اسلامی ایران در ابعاد مختلف سانسور خبری می شود و به آن پرداخته نمی گردد، جایی وجود دارد که نمی توانند سانسور کنند و لحظه به لحظه دنیا می بیند و آن هم رویداد ورزشی است. امروز اگر بخواهیم حب و علاقه و باورمان را در ورزش نشان دهیم، در میدان ورزش است. ما اصلا کاری نداریم که در کدام کشور هستیم. ما آن جا یک فضای ورزشی و مسابقه داریم که در آن مسابقه می خواهیم اعتقاد خویش را نشان دهیم. واقعه غدیر و آن اتفاق را اهل تسنن قبول دارند. چرا می گوییم این فقط حرکت شیعه است؟ به نظرم این هدفمند نیست. واقعه غدیر یک واقعه تاریخی مسلمانان است و نه فقط شیعه. اینکه بخواهیم خودمان هدفدارش نماییم به نظرم درست نیست.
اگر شما جای وحید شمسایی بودید این حرکت را انجام می دادید؟
نمی دانم. باید در شرایط قرار بگیرم. یک ورزشکار روی چفیه سجده می کند و پرچم جمهوری اسلامی روی لباس خویش را می بوسد.
کدام حرکت ورزشکاران برای شما خیلی جذاب بود؟
آن عکس آرین سلیمی و افلاکی که زیر پرچم رفتند را دوست داشتم. خودم به آن نشستم و فکر کردم. وی خاطرنشان کرد پرچم روی سر ماست. یعنی همه چیز را فدای پرچم کرد. دکتر دبیر رییس فدراسیون جمله ای دارد که دو گروه با پرچم دور می زنند. گروه اول شهدا هستند که پرچم روی تابوتشان قرار می گیرد و روی دوش مردم تشییع می شوند. گروه دوم ورزشکاران اند که پس از قهرمانی با پرچم دور افتخار می زنند. فرد دیگری را نداریم. به همین دلیل آن عکس آن هم در مهم ترین آوردگاه دنیا – المپیک – به دلم نشست. این یک کار دلی و اعتقادی بود که پرچم را روی سرمان بگذاریم. مانند شهدایی که پرچم دور تابوتشان می آید، پرچم روی دوش جامعه ورزش قرار می گیرد. ما برای این پرچم جان می دهیم. اینکه می گوییم تا پای جان برای ایران و یا ایران حسین تا ابد پیروز است، ناشی از همین اعتقادات است.
درمورد قرعه کشی که ویزای کادر فنی صادر گردیده است بگویید. آیا موافقید که تحریم شود و هیچ کسی نرود؟ یا می گویید درست است که آقای تاج ویزا نگرفته است ولی اشکال ندارد و حضور پیدا کنیم؟
به نظرم این یک بحث فنی و یک بحث اعتقادی دارد. شاید نتوانم شفاف بگویم. باید بررسی و تاملی روی آن بکنیم و جواب دهیم. ولی اگر قرار شد آمریکا با ایران دشمنی کند و بگوید ۵ نفر را نمی گذارم بیایند، ما ایرانی جماعت این عرق و همبستگی و وابستگی را داریم که شاید لازم باشد شرکت نکنیم. از طرفی از نظر فنی {می توانیم} بگوییم در آوردگاه می توانیم برویم...
ممکن است اذیت کنند و تا آخرین لحظه صبر می کنند.
نکته ای که از آن غفلت کردیم، متولی و برگزاری این جام جهانی فیفا است. آن کشور میزبان است. وقتی جام جهانی در قطر است و جای دیگری است، متولی فیفا است. این جا متولی صدور ویزا، فیفا است. اگر حضور تیم ملی برای فیفا مهم می باشد، باید این مشکلات را حل کند. وگرنه خود فیفا بی عرضه است. بالاخره پروتکل دارد. یک تیم تعریف دارد. تیمی که می خواهد برود، شامل یک کادر فنی است. ولی علت این فشارها چیز دیگری است. بطورمثال برای آمریکا خیلی سنگین است که موقع سرود ایران۷ بازیکنان ما سلام ایران دهند. شاید مجوز را در لحظه آخر بدهند. به نظرم همه اش جریانات رسانه ای است.
حرف پایانی؟
امیدوارم موفق باشید و هر چه می توانید کارهای خوب و ارزشی و معنوی بچه ها را برجسته کنید. ما در رسانه ها و فضای مجازی به کمک شما برای تقویت انگیزه به ورزشکاران نیاز داریم. نقش اهالی رسانه خیلی مهم می باشد. این بچه ها تکلیف خویش را انجام داده اند و ادای دین کرده اند. امروز اهالی رسانه باید به این عزیزان کمک نماید که با آن قدرت و صلابت پیش بروند.
منبع: لوازم ورزشی
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب